با مطالعه مصاحبه "فرمانده پایگاه بسیج 117 نینوا" در تاریخ سیزدهم دیماه 1392
بر آن شدم که این مصاحبه را با گفتگوی مشابه پیشین وی با ویژه نامه "پتک جمهوریت" روزنامه جوان در تاریخ 25 بهمن 1389 تطبیق دهم.
در این بررسی تطبیقی چند ساعته، به شش مورد تناقض دست پیدا کردم که عینا آنرا بصورت تیتروار در زیر می آورم.
لازم بذکر است شماره های یاد شده در قسمت اول، مربوط به "مصاحبه اول" وی در تاریخ 25 بهمن 1389 است و شماره های درج شده در قسمت دوم، تناقض گویی وی در "مصاحبه دوم" با خبرگزاری فارس در تاریخ 13 دی 1392 است.
* گفتگو با ويژهنامه "پتك جمهوريت" روزنامه جوان در 25 خرداد 89
-------------------------------------------------------------------
یک - هنگام تذكر مجدد اينجانب با بلندگو، "شليكي به بلندگوي دستي صورت گرفت" كه با "اصابت تير"، بلندگو از دست اينجانب رها شده و به حياط حوزه و داخل شعلههاي آتش افتاد.
دو - بايد تأكيد كنم " شليك به سمت مردم و كشتن جمعيت دروغ محض است " و كشته شدن 7 نفر در درگيريهاي آن روز توسط همان آشوبگران و فتنهگران بود كه مردم را براي حمله به حوزه تحريك كردند. مطمئن باشيد "اگر ما به سمت مردم تيراندازي ميكرديم نه 7 نفر بلكه با آن موج عظيم جمعيت دهها نفر كشته ميشدند".
سه - مشاهده وضعيت به خوبي نشان ميداد ليدرها اولين هجوم را ميآورند تا افراد ديگر را تحريك كنند اين وضعيت ادامه پيدا كرد تا به مرز سقوط حوزه رسيد. در اين موقعيت ما مجبور به شليك تيرهاي مشقي شديم كه "اين شليكها بسيار زياد" بود.
چهار - بايد تأكيد كنم با رشادت و جان نثاري بچهها،"سه ساعت و نيم" مقاومت و ايستادگي كرديم و تلاش كرديم تا اين مقر نظام سقوط نكند.
پنج - حس ششم ما نسبت به اين وضعيت هشدار ميداد. تصميم گرفتيم اوضاع را بيشتر زير نظر بگيريم. "در ساعت 18:45 " افراد مشكوكي كه دور و بر حوزه بودند و شمارشان به 16-17 نفر ميرسيد با صداي بلند شروع كردند به فرياد زدن و مردم را به سمت حوزه دعوت كردند.آنها فریاد ميزدند كه بسيجيها اينجا جمعند؛ بياييد اينجا را بگيريم.
شش - "ساعت 22:15 "، شانزده موتور دو ترك يگان ويژه ناجا جهت كمك به محل حوزه آمدند، ولي هر 16 موتور آنها توسط آشوبگران به آتش كشيده شد و مأموران كه 32 نفر بودند يا توسط گلوله زخمي و يا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
*گفتگوی همان فرمانده در مصاحبه با خبرگزاری فارس؛ 13 دی 1392
--------------------------------------------------------------------
یک -...لذا در حال تذکر دادن بودم که احساس کردم "شئای به بلندگوی دستی من اصابت کرد" و اینقدر شدید بود دست من لرزید و بلندگو از دستم به حیاط حوزه افتاد.
دو -...عملا با حملاتی که انجام دادند "ما مجبور به دفاع شدیم و مجبور شدیم چند نفر از آشوبگرانی که داخل حوزه وارد شده بودند را از کمر به پایین هدف قرار بدهیم" و باعث شد که جمعیت متفرق شود.
سه - متوجه شدیم که اینها مسلح هستند و به سمت ما شلیک میکنند، تعدادی از لیدرها مسلح بودند و به صورت نامحسوس از لابهلای جمعیت شلیک میکردند و بعضیها نیز نامحسوس مردم را میزدند که آنها را تحریک کنند، پس از آن ما به صورت مشقی "چند تیر هوایی" شلیک کردیم تا جمعیت را متفرق کنیم که به حوزه تعرض نکنند، چون نردههای دیواره حوزه را شکسته بودند و عملا به مقر نظامی وارد شدند.
چهار - این درگیری حدود "چهار ساعت و نیم" طول کشید...
پنج- وی ... اظهار داشت: این موارد(حمله به پایگاه بسیج) حوالی ساعت "هفت ونیم بعدازظهر" شروع شد و "تقریبا تا 12شب" ادامه داشت.
شش - در ساعات اولیه درگیری، "نزدیک به ساعت 9 شب"، 16 موتور سوار یگان ویژه ناجا برای کمک به ما در محل حاضر شدند اما ازدیاد جمعیت مانع از کمک آنها به حوزه شد و حتی ما مجبور شدیم درب حوزه را برای کمک باز کنیم زیرا تعدادی از آنها نیز مجروح شده بودند.
قطعا با مطالعه دقیق تر مواضع این افراد تناقضات زیادی در صحبتهای آنان وجود دارد که سعی بنده بر اینست با توجه به امکانات محدود،نسبت به استخراج آنها اقدام کنم.
بنظر می رسد روایت نخست،همان قصه فیلم قلاده های طلا باشد و با مرور چند باره آن متوجه شدم عینا همان نکات در فیلم مورد استفاده قرار گرفته است.
اما در روایت دوم،فرمانده دچار عارضه نسیان شده،بطوریکه از یک روایت تاریخی استثنایی، شش مورد تناقض را منعکس میکند و حتی در روایت دقیق ساعات حوادث (با توجه به مکالمه با بیسیم و ثبت دقیق لحظات حوادث در مرکز بیسیم) از ذکر ساعات (مطابق با مصاحبه اول) نیز عاجز می ماند.
-----------
*نکته اول: فرمانده این پایگاه در مصاحبه نخست صحبتی از تعداد کوکتل مولوتوف های پرتاب شده به داخل پایگاه نمی کند؛در صورتیکه مصاحبه نخست یکسال پس از وقوع آن حادثه اتفاق می افتد و حافظه تاریخی وی باید دقیق تر عمل کند.اما در مصاحبه دوم پس از 4 سال تعداد کوکتل مولوتوف ها را 700-600 ذکر کرده و نوع آنرا آلمانی و خشابی! ذکر میکند.
*نکته دوم: در هر دو گفتگو،تعداد تلفات اعضای بسیج مدافع آن پایگاه سه نفر ذکر میشود؛درصورتیکه جای سوال جدی وجود دارد که چرا با توجه به اظهارات این فرمانده مبنی بر "در اختیار داشتن سلاح کلاشینکف و کلت توسط معترضان و شلیک آن به سوی بسیجیان" و همچنین "پرتاب تعداد 700-600 عدد کوکتل مولوتوف آلمانی! فقط سه نفر از بسیجیان آن پایگاه مجروح شدند؟!! با مشاهده عکسهای ذیل مشاهده خواهید کرد،اگر به سوی این پایگاه 700 کوکتل مولوتوف پرتاب شده باشد،آیا این پایگاه به "کوره آدم سوزی" تبدیل نمی شد؟ پس چرا این پایگاه هدف تخریب جدی شعله های آتش قرار نگرفته است؟!!
لینک دو گفتگوی فرمانده پایگاه بسیج 117 نینوا را در ذیل مطلب درج میکنم. دوستانیکه تمایل دارند به لینکها مراجعه و مطالب این نوشته را با عبارات داخل مصاحبه ها تطبیق دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر